Product Description
داستانهای رولد دال، لحنی صمیمی، شخصیتهایی دوستداشتنی و پایانهایی نامعلوم دارند
مجموعه کتابهای رولد دال که در طول سالیان از سوی نشر افق منتشر شده،گنجینهای است از بهترین کتابهای کودک و نوجوان با ترجمهای کمنظیر برای کودکان ایرانی.
تصویرهای دلنشین و دوستداشتنی این کتابها، کار کوئنتین بلیک اند که برندهی جایزهی هانس کریستین آندرسن شده است و هنوز در کالج سلطنتی انگلستان تصویرگری آموزش میدهد.
:این مجموعه شامل پنچ داستان به شرح زیر است
چارلی و کارخانهی شکلاتسازی
چارلی باکت، پسربچهای فقیر است که همراه خانوادهاش در خانهای کوچک زندگی میکند. او عاشق شکلات است، اما توان خرید آن را ندارد. روزی شرکت بزرگ شکلاتسازی ویلی وانکا اعلام میکند در میان شکلاتهایش پنج بلیت طلایی پنهان کرده است؛ هرکس یکی از آنها را پیدا کند، میتواند از کارخانهی اسرارآمیز او دیدن کند.
…چارلی یکی از برندگان میشود و بههمراه دیگر کودکان وارد کارخانهای پر از عجایب، ماشینهای عجیب، رودخانههای شکلات و درسهای زندگی میشود
چارلی و آسانسور شیشهای بزرگ
در ادامهی ماجرا، چارلی و خانوادهاش همراه ویلی وانکا در آسانسور شیشهای سوار میشوند؛ آسانسوری که میتواند به هر نقطهای از زمین و حتی به فضا برود!
اما این سفر به فضا برایشان پرماجرا میشود، چون با موجوداتی عجیب و موقعیتهایی پیشبینیناپذیر روبهرو میشوند.
رولد دال در این داستان با همان زبان شوخ و خیالانگیزش، هم دنیایی علمیتخیلی میسازد و هم رفتار انسانها را با طنز زیرکانه نقد میکند.
جادوگران
پسرکی با مادربزرگش زندگی میکند و از او میشنود که در دنیا جادوگرانی واقعی وجود دارند؛ زنهایی که ظاهراً عادیاند، اما در اصل از بچهها متنفرند. وقتی او ناخواسته در همایش مخفی جادوگران شرکت میکند، متوجه نقشهی ترسناکشان برای نابودی همهی بچهها میشود. حالا او و مادربزرگش باید جلویشان را بگیرند.
دَنی، قهرمانِ جهان
دَنی با پدرش در یک کارگاه کوچک زندگی میکند. آنها زندگی سادهای دارند، اما پیوندشان بسیار قوی است.
دَنی بهتدریج درمییابد پدرش راز بزرگی دارد — کاری غیرمنتظره که با اخلاق و زیرکی انجام میدهد تا در برابر ثروتمند خودخواهی بایستد که میخواهد همهچیز را برای خودش تصاحب کند.
این کتاب از معدود آثار رولد دال است که فانتزی کمتری دارد و بیشتر بر احساسات انسانی و رابطهی پدر و پسر تمرکز میکند.
غول بزرگ مهربان
دخترکی یتیم به نام سوفی در نیمهشب توسط غولی دزدیده میشود، اما غولی که او را برده، در واقع غول بزرگ مهربان است — موجودی که بر خلاف دیگر غولها، مهربان است و بهجای خوردن انسانها، «رؤیاها» را جمع میکند.
آن دو با هم تصمیم میگیرند انسانها را از دست غولهای وحشی نجات دهند.