Product Description
روزی روزگاری، کلاغی تکهای پنیر پیدا کرد و روی شاخهای نشست تا با خیال راحت آن را بخورد. اما روباه حیلهگر که در پایین درخت پرسه میزد، چشمش به پنیر افتاد و تصمیم گرفت آن را به دست بیاورد.
روباه با چاپلوسی و تعریف و تمجید از صدای زیبا و پرهای براق کلاغ، او را فریب داد تا آواز بخواند. کلاغ که مغرور شده بود، قار قار کرد و پنیر از دهانش افتاد… درست توی دهان روباه!
این داستان کوتاه و آموزنده، برگرفته از یکی از افسانههای معروف ازوپ است و به کودکان یاد میدهد که فریب تعریفهای دروغین را نخورند و مراقب حیله و چاپلوسی باشند.
متن ساده، تصاویر جذاب و پیام اخلاقی روشن، این کتاب را به انتخابی عالی برای خواندن با کودکان تبدیل کرده است.
اگر به دنبال قصهای کلاسیک و آموزنده برای فرزندتان هستید، روباه و کلاغ از میری مکینون حتماً او را مجذوب خواهد کرد.